هر شب وقتي تنها مي شم حس مي کنم پيش مني
دوباره گريه ام مي گيره انگار تو آغوش مني
روم نمي شه نگات کنم وقتي که اشک تو چشمامه
با اين که نيستي پيش من انگار دستات تو دستامه
بارون مي باره و تو رو دوباره پيشم مي بينم
اشک تو چشام حلقه مي شه دوباره تنها مي شينم
قول بده وقتي تنها مي شم بازم بياي کنار من
شبهاي جمعه که مي ياد بياي سر مزار من
دوباره باز ياد چشات زمزمه نبودنم
ببين که عاقبت چي شد قصه با تو بودنم
خاک سر مزار من نشوني از نبودنت
دستاي نامردم شهر چرا ازم ربودنت
بارون مي باره و تو رو دوباره پيشم مي بينم
اشک تو چشام حلقه مي شه دوباره تنها مي شينم
قول بده وقتي تنها مي شم بازم بياي کنار من
|